یاد استاد

متن مرتبط با «نهم» در سایت یاد استاد نوشته شده است

منهج دوم باب بیست ونهم در حیاء (المنجیات)

  • البابُ التّاسع وَالعُشرون فِی الحَیاءباب بیست ونهم درحیاء-ترجمۀ اجمالیّه اصل فرمان: فرمود حضرت امام صادق علیه السّلام:حیاء یعنی شرم،نوری است که جوهرآن،سینۀ ایمان است. و ترجمۀ حیاء،ثابت بودن است درنزد هرشیئی که انکار نماید آن را توحید حقّ تعالی ومعرفت او.فرمود حضرت پیغمبر(ص)«حیاء از ایمان است ».پس گفته شده است که: حیاء به ایمان است وایمان به حیاء است.یا آنکه فضل حیاء به ایمان است وفضل ایمان به حیاء است . و صاحب حیاء،خیراست تمام آن، وکسی که محروم ماند ازحیاء پس او شرّاست تماماً واگرچه عبادت و ورع را بر خود ببندد.وبدرستی که گامی که برداشته شود درمیدان هیبت حقّ تعالی به حیاءِ ازحقّ،به سوی حقّ،بهتراست ازعبادت هفتاد سال.و وقاحت یعنی بی حیائی و سخت روئی - سینۀ نفاق وسینۀ شِقاق است؛وسینۀ نفاق،کفراست. فرمود رسول خدا(ص):«هرگاه حیا نکنی،پس بکُن، آنچه را خواهی»؛یعنی هرگاه مُفارقت کردی حیا را،پس آنچه عمل کنی ازخیر یا شرّ،تومُعاقب(=موردمواخذه واقع شده) هستی به آن.وقوّت حیا ازحزن وخوف است؛وحیاء مَسکن خَشیت است؛پس حیا،اوّلش هیبت است. وصاحب حیا،مُشتَغِل(=مشغول)است به شأن خود،اِعراض کننده است از مردم، اِنزار دارد از چیزی که خلق درآنند، واگر واگذارده شود صاحب حیا،مُجالست نمی کند احدی را؛فرمود حضرت نبیّ(ص): وقتی که می خواهد خداوند به بنده نیکی را، مشغول می سازد او را از نیکیهای او و می گرداند بدیهای او را درپیش دوچشم او،ومکروه می سازد او را نشستن با اِعراض کنندگان ازذکرحقّ تعالی . و حیاء،پنج نوع است؛حیاء ازگناه،وحیاء ازتقصیر،وحیاء از کرامت،وحیاء از محبّت،وحیاء ازهیبت محبوب؛ وازبرای هریک از این مراتب اهلی است واز برای اهل هریک، مرتبه ای است عَلی حِدّهشرح تحقیق تفصیلی باب حیاء بقلم حضرت راز شیرازی, ...ادامه مطلب

  • منهج دوم باب نهم درنفاق

  • الباب التّاسع فِی النّفاقباب نهم درنفاقترجمۀاجمالیّه اصل فرمان:فرمودحضرت امام صادق ص:صاحب نفاق،به تحقیق،راضی شده است به دوری خود از رحمت حقّ تعالی؛زیرا که او می آورد اعمال ظاهر خود شبیه به شریعت،واوبی فایده کننده وبازی نماینده وستم کننده است به قلب خودازحقّ شریعت، واستهزاء می کند دردل.ونشانۀ منافق،کم پروایی است به دروغ،وخیانت، وبی شرمی،واِدعّا بدون معنی،وبُخلِ چشم از گریه، و سَفاهت،وغلظت وعدم حیاء،وکوچک شمردن معاصی ،وطلب تضییع صاحبان دین،وخفیف شمردن مَصائِب دردین ، و کِبر،ومحبّت مدح،و حسد ،واختیارکردن دنیا برآخرت وشرّبرخیر،وتحریص وسرعت برسخن چینی ، و محبّت بی فایده،ویاری ومعاونتِ اهل فِسق وظلم،وتَخَلُّف ازخیرات ودشمن داشتن اهل خیر،ونیکو شمردن آنچه می کند ازبدی وقبیح شمردن آنچه می کندغیراو ازنیکی؛وامثال مَذکورات،بسیاراست.وبتحقیق،وصف فرموده است حقّ تعالی منافقین رادرغیرموضع واحد از «کلام الله»؛پس فرمود-وحال آنکه عزیز است قائل آن-:«وبعضی ازمردم کسی است که عبادت می کند خدا را برحرف؛پس اگر برخورد او راخیری، مطمئن می شود،واگر برخورد او را آلت امتحان،برمی گردد بر حال خود؛زیانکاراست دردنیا وآخرت ،و این زیانکاری آشکاراست»1وفرمود حقّ عزوجلّ درصفت منافقین:«وازجملۀ مردم،بعضی می گویند ایمان آورده ایم به حقّ تعالی وبه روز قیامت ونیستند ایشان ازاهل ایمان»2 .وفرمودحضرت رسول ص:«منافق،کسی است که هرگاه وعده کند خُلف می کند ، و هرگاه بکند کاری را اِفشاء می کند آن را،وهرگاه بگوید دروغ می گوید،وهرگاه امین کرده شودخیانت می کند،وهرگاه رزق داده شود سَبُکسَری نماید،وهرگاه منع کرده شود محجوب ماند».وفرمود حضرت رسول ص:«کسی که مخالف باشد باطنش ظاهرش را،پس اومنافق است؛هرکس باشد ، و هر جا باش, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها