اخلاص

ساخت وبلاگ

بنام پروردگار یکتاو توانا

قوله تعالی (ومن احسن دیناً ممن اسلمَ وجهَه لِله وهو محسنٌ واتَبَعَ مِلِّةَابراهیمَ حَنیفاً واتَّخَذَ اللّهُ ابراهیمَ خلیلا) آیه 125 از سوه نساء

رب العالمین جل جلاله وتقدست اسماء وتعالت صفاته در این آیت مخلصانرا می ستاند واخلاص در اعمال می پسندد واول کسی که جامه اخلاص در سر کعبه عمل کشید حضرت محمد مصطفی ص بودکه گفت (انما الاعمال النّیات) این روش در اعمال هم چون روش رنگ است در گوهر ،چنانکه گوهر بی کسوت رنگ، سنگی بی قیمت باشد ،عمل بی اخلاص جان کندنی است بی صوابl

معروف کرخی قدس الله روحه، خویشتن را بتازیانه زدی وگفتی:یا نفس اخلصی تَخلُصی اخلاص کن تا خلاص شوی گفته اند علم تخم است وعمل زرع است،وآب آن اخلاص ، کار اخلاص دارد. ورستگاری در اخلاص است وسعادت ابد در اخلاص است ، اما اخلاص خود عریز است،نه هر جایی فرود آید ، نه بهرکسی روی نماید، رب العزة فرماید سِّر مِن سِرّی استودعتُهُ مَن احببتُ مِن عبادی. در بنی اسرائیل عابدی بود، ویرا گفتند در فلان جایگه درختی است که قومی آنرا میپرستند آن عابد از بهر خدا وتعصب  دین خدا خشم گرفت ،از جای برخاست تبر بر دوش نهاد ورفت درخت از بیخ بردارد ونیست گرداند. ابلیس بصفت پیری براه وی شد،از وی پرسید که کجامیروی ؟گفت فلان جایگه تا درخت بر کنم. گفت رو بعبادت خود مشغول باش،که از دست تو بر نخیزد،با وی درآویخت ابلیس بیافتاد، وعابد بر سینه وی نشست. ابلیس گفت دست از من باز گیر، تا ترا یک سخن نیکو بگویم.دست از وی بداشت .ابلیس گفت ای عابدخدایرا پیغامبران هستند اگر این درخت میباید برکند ،پیغامبران را فرماید تا برکند ،ترا بدین نفرموده اند .عابد گفت نه که لابد است بر کندن این درخت. واز این کار باز نگردم تا کار تمام نکنم .دیگر باره بهم آویختند وعابد به آمدو ابلیس به زمین بیفتاد .ابلیس گفت ای جوانمرد تو مرد درویشی وکمک تو بر مردمان است چه باشد که این کار در باقی کنی که بر تو نیست وترا بدان نفرموده اند ومن هرروز دو دینار در زیر بالین تو کنم هم ترا نیک بود هم عابدان دیگر را که بر ایشان نفقه کنی عابد درین گفت وی بماند با خود گفت یک دینار بصدقه دهم ویک دینار خود بکار برم بهتر از آنکه این درخت برکنم که مرا بدین نفرموده اند ونه پیغامبرم تا بر من واجب آید .پس باین سخن باز گشت .دیگر روز بامداد دو دینار در زیر بالین خود بر گرفت روز دیگر هم چنین تا روز سوم که هیچ چیز ندید .خشم گرفت تبر بر داشت و رفت درخت برکند ابلیس براه وی آمد وگفت ای مرد از ین کار برگرد که این هرگز از دست تو بر نخیزد بهم آویختند وعابد بیفتاد وبدست  ابلیس عاجز گشت وابلیس قصد هلاک وی کرد. عابد گفت مرا رها کن تا باز گردم، لکن بامن بگو که اول چرا من به آمدم واکنون تو به آمدی،گفت از آنکه در اول از بهر خدای برخاستی ، ودین خدا یرا را خشم گرفتی  ،رب العزة مرا مسخّر تو کرد ،هر که برای خدا باخلاص  کاری کند ،مرا بر وی دست نبود اکنون از بهر طمع خویش واز بهر دنیا خشم گرفتی ،تابع هوای خود شدی ،لاجرم بر من بر نیامدی ،ومقهور من گشتی . محمد مصطفی ص را پرسیدند که اخلاص چیست؟گفت آنگه گویی:ربی الله،ثمّ تستقیم کما اُمرت. از کتاب کشف الاسرار وعدة الابرار معروف ب تفسیر قران خواجه عبدالله انصاری

+ نوشته شده در  پنجشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 19:48  توسط سیما هاشمزاده   | 
یاد استاد ...
ما را در سایت یاد استاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golemolao بازدید : 160 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 22:00