باب چهارم در نیّت

ساخت وبلاگ
بنام خداوند مهربان                                                                                                                                                                                                  

باب   چهارم   در   نیّت   ترجمۀ اجمالیه:   فرمود حضرت امام علیه السلام: صاحب نیّت صدق ، صاحبِ قلبِ سلیم (1)است؛ به سبب آنکه سلامتی قلب از خاطره های بد که ذکر کرده شد،خالص و بی غشّ می کند نیّت را از برای حق تعالی(2) در جمیع امور؛ فرموده است حقتعالی: روزی که نفع نمی دهد مال دنیا و نه اولاد مگر آن کسی که آورده باشد حقتعالی را دل سالم از امراض(3-و4). و فرمود حضرت نبیّ صلی الله علیه و آله: نیت و قصد مؤمن بهتر از عمل اوست، و نیز آن حضرت فرمود : این است و جز این نیست که عمل ها به نیت هاست و از برای هر مردی چیزی است که قصد و نیّت کرده است. و ناچار است از برای عبد ، از خلوص نیّت در هر حرکتی و سکونی؛ به علت آنکه هر گاه نبوده باشد عبد بر نیّت خالص، می باشد غافل، و اهل غفلت را به تحقیق وصف فرموده حقتعالی ؛ پس فرمود: نیستند ایشان مگر مثل بهایم از حیوانات بلکه ایشان گمراه ترند (5)،و فرمود: اینها اهل غفلت هستند. بعد از آن نیت ظاهر می شود از دل بر قدر صفاء معرفت (6)و مختلف می شود نیت بر حسب اختلاف وقتها به معنی قوت و ضعف او.و صاحب نیت خالصه، نفس و هوایش مغلوب اند در تحت سلطنت عظمت حقتعالی و حیاء و شرم از او، و صاحب  نیّت  خالصه  از  طبیعت  و شهوت و آرزوهای نفسش در تعب است و مردم از او در راحت اند.

توضیحات= 1-قلب سلیم=قلب زمانی سالم میشود که ذکر بگوئی تا غفلت ازبین برود. 2- نیت را برای حق تعالی= قلب را ازبرای حقتعالی  3-یوم لا ینفع مال ولابنون الا من اتی الله بقلب سلیم سوره شعراءآیه 88 و89 در واقع سرمایه نجات روز قیامت شمرده است 4-دل سالم از امراض= 1- باب الرعایه 2- دعا والتماس 3- در امتحان الهی امتحن الله علی قلوبکم به الایمان و(امتحن الله علی قلوبکم به للتقوالهم مغفرة واَجر عظیم) سوره الحجرات آیه 3از خدا کمک بگیریم که امتحان در کار است هم در ایمان وهم در تقوا 5-قال الله تعالی (اِن هُم اِلا کَالانعامِ بَل هُم اَضَلّ سَبیلا وَاولالئکَ هُم الغافِلُون )سوره الاعراف آخر آیه 179 6-صفاء ومعرفت=مراتب نیت ،هر چقدر در نیت صفاتر باشد ووهر چقدر معرفت بیشتر آثار را خدا میرسان

-شرح تفصیلی باب نیت بقلم حضرت راز شیرازی   بدان که چون حضرت امام علیه السلام در ابواب سابقه، بیان سلوک در منهج قلبی را با علامات ترقیات و تنزلات در مراتب قلب و موانع و عوارضِ امراض قلبیه، با معالجات آنها ذکر فرمود، در این باب نتیجۀ سلامتی قلب را از امراض بیان می فرماید که نیت صادقه، نتیجۀ سلامتی قلب از امراض مذکوره -در ابواب سالفه(7). و نیّت در عرف متشرّعین، قصد بر فعل است و بعضی از ایشان می گویند :« إخطار ببال(8)» است. و چون حضرت امام علیه السلام در این رساله، حقایق شریعت و روح عبادات را بیان می فرماید فرمود که صاحب نیّت ، صاحب قلب سلیم است، زیرا که سلامتی قلب از امراض سابقۀ مذکوره ، مورث است خلوص نیّت را از برای توجّه بحقتعالی.و چون مطلوب و ملایمات بطون قلبیه(9) ، انوار معارف و ریاح محبّت الهیّه و قرب به حق جلّ وعلاست و مادام که مریض و سقیم است به امراض مزمنۀ نفسانی، و اختلال مزاج دارد، میل به مشتهیات و مرغوبات و ملایمات عالَمِ خود که معرفت و محبت و قرب به حق تعالی است نمی کند ؛ چنان که مریض جسمانی مادام که اَخلاط فاسدۀ ردیّه(10) در طبیعت دارد مزاجش مختلّ است و میل به مشتهیات طبیعیۀ ملایمه با طبیعت خود نمی نماید ، بلکه حَلَویّات در مَذاقش مُرّ و تلخ است ، همچنین کلمات مُعجِز بیّنات انبیاء و رسل و اهل عصمت علیهم السلام که مشتمل است بر حقایق و معارف الهیه که اًحلی و شیرین تر از شکر و عسل است ــ که :« ألمؤمنون حلویون(11)» منظور حلاوت ایمان و معرفت و محبت است در مؤمنین، نه حلاوت حلوا ــ  . و نیز جامع است ترغیب و دعوت بر سلوک الی الله را ، و ترهیب از موانع، در امراضِ شهواتِ دنیویه در کام جان اهل غفلت مُرّ و تلخ می آیدکه:«ألحقّ مُرّ»(12)؛ ِلهذا کسانی که مریض القلب می باشند میل و عزم بر سلوک در طریق الی الله و تحصیل معارف الهیه ندارند. و هر گاه قلب به دستکاری(13) تدابیر صائبۀ انبیاء و اولیاء و استعمالِ طبّ شریعت و طریقتِ احمدیۀ علویّه علیهما السلام به اعانت و تقویت بزرگان دین، از امراض مزمنۀ نفسانیه و اغراض شهوانیّۀ طبیعیّه نجات حاصل نمود و سلامتی و صحّت بهم رسانید، حریص و مولع بر مُشتهیات قلبیه که معارف و محبت الهیه است می شود، و نیّت و عزم را جزم بر سلوک و توجه و اقبال به حضرت محبوب حقیقی می نماید و به هیچ وجه سکون و قرار ندارد تا کسب فضایل و کمالات و ملایمات عالم خود را نماید و به روح(14) و راحت قرب الهی فایز گردد؛ چنان که حضرت امام (ص) در باب راحت می فرماید:« لا راحة لِلمُؤمنِ عَلَی الحقیقةِ إلاّ عِندَ لِقاءِ الله »(15). و در این وقت، کلمات معارف انبیاء و اولیاء علیهم السلام  از برای صاحب قلب سلیم چون چشمه سار حیوان است؛ زیرا که باعث التذاذ و حلاوتِ کامِ قلب و حیات ابدیِ اوست؛ چنان که مریض جسمانی طبیعی بعد از صحّت از امراض، اغذیه و اطعمۀ چرب و شیرین در کامش نه چنان مطلوب و مرغوب -است که تقریر تواند نمود،و حریص و مولع است بر مشتهیات طبیعی خود؛ اینست که بزرگان دین را اعتقاد چنین است که اگر حضرت رسالت پناه (ص) به جز کلام الهی و کلمات طیّبات خود ، معجزه ای بر خلق نیاورده بود، دعویِ رسالتِ او را کفایت می بود؛ زیرا که صاحبان قلب سلیم به ذوق قلبی ، حلاوت کلمات مُعجِز بینّاتش را ادراک می نمایند و این دلیل و معجزه ای است باهِر بر کمال و صدقِ دعوت آن بزرگوار؛ اینست که بعضی می گویند : استشمام رایحۀ صدق و کذب را از متن احادیث اهل عصمت علیهم السلام می توان نمود و احتیاج به سند و رُوات ندارد .و بعضی از اهل صورت که اَذواق قلبیّه و شَمّ ِ(16)قلبی ندارند انکار این کلام می نمایند؛چنان که وارد است :« إنّ لِلهِ فی أیّامِ دَهرِکم نفحاتٍ اَلا فَتَعَّرضوا لَها»:(17)  

نفحه ای آمد شما را دید و رفت / هر که را می خواست جان بخشید و رفت  

نفحۀ دیگر رسید ای خواجه تاش/  تا   نمانـــی   باز  از آن  غافل  مباش

توضیحات 7- ابواب سالفه=باب های گذشته کتاب 8- اخطار ببال= از خاطر گذراندن 9- بُطون قلبیه= عوالم تودرتوی دل که از آن به اطوار قلبیه نیز تعبیر کرده اند چنانچه مکرراً این مطلب عنوان شده است.

10- فاسده ردیه= اخلاط جمع خلط است وخلط در طب قدیم به یکی از چهار مایع اصلی (بلغم، خون، صفرا، سودا )گفته میشده است. اینک برای توضیح بیشتر از لغتنامۀ دهخدا بنقل از ذخیره خوارزمشاهی که یکی از کتب طبی قدیم است نقش خلط در صلاح وفساد بدن بیان میگردد رطوبتی است اندر تن مردم روان وجایگاهی طبیعی ،مر آنرا رگهاست واندامها که میان تهی باشد چون معده وجگر وسپرز وزَهره واین خلط از غذا خیزد وبعضی خلط ها نیک اند وبعضی بد ؛ آنجه نیک باشد آنست که اندر تن مردم   ، اندر فزاید وبه بَدَل آن تر یها که خرج میشود بایستد ، وآنکه بد باشد آنست که باین کار نشاید وآن خلط باشد که تن از اوپاک باید کرد به داروها. وخلطها چهار گونه است: خون است وبلغم وضفراء و سودا وحضرت شارح از مقایسه اخلاط فاسده در بدن بر اساس طب قدیم خواسته اند چگونگی فساد عوامل فساد را در نهاد آدمی روشنتر ساخته باشند. 11- المومنون حلویون= اهل ایمان اهل شیرینی اند. 12- الحق مُرّ= حرف حق تلخ است. 13-قلب به دستکاری= مقصود ،دستیاری ومعاونت.  14-رَوح= آسایش 15-لاراحه.....= برای شخص مومن در حقیقت جز هنگام دیدار حق آسایشی نیست . 16-شم =بویائی. 17-ان لله فی .....= همانا خدا در روزگار شما مردم،(گاه گاه) نسیم های حیات بخشی است، هان بهوش باشید تا بهنگام ، خویشتن را در معرض آن نسیم هاقراردهید                                                                                                                                                                

ادامه شرح تفصیلی باب نیت                                                                                                                                                                                                      قال رسول الله:« إنّی لأجدُ نفسَ الرّحمنِ من قِبلِ الیمن». (18)-فعلیهذا مبیّن شد که نیّت صادق و خالص در عبودیت و سلوک الی الله و جمیع امورِ معاد و معاش، نیست مگر از برای ارباب قلوب سلیمه؛ چنان که حقتعالی می فرماید در یوم آخرت و یوم قیام، نفع ندارد مال و اولاد از برای کسی مگر آن کسی که قلب سلیم آورده باشد در حضور خداوند؛زیرا که رحمت و فیض ، شایستۀ مستعدّین (19)است؛ صاحب زکام را عطر به چه کار آید؟ مریض صفراوی از حلاوت حلوا محروم است، رحمت و فیض ، طالب اهل رحمت است . اعمی(19)را از صورتِ حَسَن(20) چه فایده حاصل است؟

  چو نیست بینش به دیدۀ دل، حق ار نماید رُخت چه حاصل     چو هست یکسان به چشم کوران چه نقش پنهان چه آشکارا  —  از دیوان مشتاق اتصفهانی از شعرای قرن دوازدهم است. وإلاّ رحمت الهیه و فیض او در دنیا و آخرت عامّ است مثل نور آفتاب؛ در موضعی که حجاب و مانعی نباشد تابش می نماید.

-و هر گاه از این رحمت کسی- محروم ماند به سبب حجاب قلبی اوست از حقتعالی:« وَ نَحنُ أقرَبُ إلیهِ مِن حَبلِ الوَرید):سوره ق  قسمت آخر آیه 16 معنی ،وما به آدمی از رگ گردن نزدیکتریم  

یار نزدیک تر از من به من است / وین عجب تر که من از وی دورم   

دوستان با که توان گفت که دوست/ در کنار  من  و  من مهجورم    از شیخ مشرف ادین مصلح بن عبدالله شیرازی عارف ونویسنده در قرن هفتم)    و قول حضرت رسول علیه السلام است که نیّت مؤمن بهتر از عمل اوست؛ زیرا که اعمال به نیّات است؛ و نیّات، اعمالِ قلبیّه اند و اعمال ، عبادات بدنیّه؛ چنان که قلب شرافت بر بدن دارد عملش هم اشرف است که :« إنّ الله لا ینظـُرُ إلی صُوَرِکُم وَ أعمالِکُم وَلکِن یَنظـُر إلی قُلوبِکُم»)21)            هست آن خوارزم شه، شاه جلیل / دل همی خواهد از این قوم رذیل   گفت: لا   نَنظـُر إلی  تصویرکم  / فابتغوا ذا  القلب فی تدبیرِکُم

  صاحبِ دل آینۀ شش رو  بود  / حقّ دراو از شش جهت ناظرشود (22) مثنوی مولوی   پس از برای عبد است ثمراتِ قصد و نیّت او از نیک و بد. و ناچار است عبد از خلوص در جمیع حرکات و سکنات ؛ زیرا که هر گاه در کاری از کارها و وقتی از اوقاتِ فراغت و شغل، از نیّت خالص به توجه پروردگار خالی باشد ، -غافل خواهد بود.و از باب سابق معلوم شدکه غفلت ، آفت عظیمی است قلب انسان را ، و هر وقت عارض شود معالجۀ او به ذ کر است. اینست که حقتعالی وصف و تشبیه کرده است غافلین را به انعام(23) و بهایم بلکه گمراه ترند از بهایم که:(اُولئِکَ کالانعامِ بلهُم أضلّ)سوره الاعراف آیه 179- =معنی،اینان همچون چارپایان بلکه گمراه تراند.؛ زیرا که انعام را حق جلّ وعلا، لطیفۀ قلبیه کرامت نفرموده و انسان را عنایت فرموده.   و پس از آنکه فرمود :سلامتی قلب مورث صدق نیّت است، می فرماید:ظهور نیّت از قلب به حسب مراتب صدق، به قدر صفاء قلب و تفاوت درجات معرفت است، و مختلف می شود بحسب اختلاف اوقات در قوّت و ضعف؛ زیرا که وقتی که اثر فیض الهی به قلب می رسد و قلب منبسط می شود ، نیّت ، قوی است و صافی و توجه بیشتر است، و وقتی اثر آلام و اسقام(24) طبیعت به قلب می رسد و قلب منقبض می شود نیّت ، کدر و ضعیف است و لهذا انسان در سلوک بر یک حال نیست؛

  اگر درویش بر یک حال ماندی / سَر و دست از دو عالم بر فشاندی  - از سعدی شیرازی   بعد فرموده که صاحب نیّت خالص ، نفس و هوایش در تحت سلطانِ عظمت خداوند و حیاء از او مقهور است؛ زیرا که صاحب خلوص نیّت ، قلبش مَجلایِ نور عظمت حقتعالی است و نور عظمت حقتعالی ، قهّارِ نفس و هوی است که :«وَ تَدَ کدَکتِ الجِبالُ لِعَظِمته»معنی :کوها از عظمت پروردگار متلاشی شود؛ و این جبالی که متلاشی می شوند به عظمت پروردگار، جبال نفوس است که: - ( فلما تجلّی رَبُهُ لِلجَبلِ جَعلهُ دَ کاً وَ خَرّ موسی صَعِقاً)؛سوره الاعراف  قسمتی از آیه143 معنی-چون پروردگار موسی به کوه تجلّی فرمود کوه متلاشی کرد وموسی بِرو در افتاده بیهوش گردید.در تجلّی نورِ عظمت حقتعالی حضرت موسیِ نبیّ(ع) غش کرد ، چگونه با هیبت عظمت پروردگار ، نفس و هوی باقی می ماند. و این حکایت چون حکایت شکایت پشه از باد است در نزد حضرت سلیمان (ع) که پس از احضار باد ، پشه را طاقت توقف نماند ، راه خود را گرفت و رفت. و این فقره از حضرت امام (ص) دستور العمل است بر طریق مغلوب ساختن نفس و هوی تا آنکه سالک به توجه به نور عظمت حقتعالی ، زحمت نفس و هوی را از میان بردارد تا شاهراه قلب از خس (25)و خاشاک(26) هوی های نفسانی پاک شده در کمال سرعت به ساحت قرب شتابد؛چنانکه در حکایت معراج حضرت رسول(ص) ؛ که هنوز خوابگاه آن حضرت گرم بود که مراجعت فرمود ؛ زیرا که عایق و مانع نفسانی آن حضرت از میان برخاسته بود؛ چنان که فرمود : « أسلمَ شَیطانی علی یدی»، معنی= شیطان من بدست من تسلیم شد. -نفس شریفش به دست قلب مبارکش مسلمان شد. سماء و نور قلبش ، ارض نفسش را احاطه نمود که:( أشرَقتِ الأرضُ بِنورِ رَبِّها)سوره زمّر آیه 69 معنی-وزمین به نور پروردگارش روشن گشت. . و صاحب نیّت خالص از مَرارت جدال با طبع  و شهوت و آرزوهای نفسانی در تعب است ، و خلق از او در راحت اند؛ یعنی کسی که به جدال و جهاد با نفس و هوی که جهاد اکبر است مشغول شد جدال او با خلق تمام می شودو صلح کل با خلق دارد:

  صلح کل کردیم با کل بشر  /  تو بما بد می کن و نیکی نگر

« رَزَقنَا اللهُ و إیاکُم القلبَ السَّلیمَ وَالسّلوکَ عَلی صِراطِ المُستقیم ». معنی- خدا ما وشما را قلب سلیم وسلوک بر صراط مستقیم کرامت کناد

*******************************************خاتمه باب نیت

توضیحات باب نیت .18- انی لاجدد نفس...... =معنی:من نسیم رحمت خداوند رحمان را از جانب یمن میشنوم: مراد حضرت رسول چناب اویس قرنی یمانی است 19-اعمی=کور 20- صورت حسن= روی نیکو 21-لاینظرو الی صورکم........=خدا به ظاهر وکردار شما نمی نگرد بلکه نگران دلها(نیت ها)ی شماست : زیرا که مدار عمل قصد است چه بسا کاری که بصورت بسیار پسندیده اما در حقیقت براساس نیتی ومنظوری پلید صورت گرفته باشد. 22-لاننظر.....= یعنی حق فرمود بصورت ظاهر تان  نمی نگرم پس دل صاحب دل که آن انسان کامل است بجوئید که ما از آینه دل اودر شمانظر کنیم. 23-انعام= چارپایان 24- آلام واسقام= دردها وبیماریها                                                                                                                                                                                     25-خس=اشاره خس اشاره بصفات فحشایی است                                                                                                                                                                                                                              26-خاشاک=علفهای هرزه اشاره بکسانیکه دروغ میگویند.- از کتاب مصباح الشریعه ومفتاح الحقیقه امام صادق ص تفسیر بقلم جناب آقامیرزا ابوالقاسم راز شیرازی

        ****************** خاته باب نیت

یاد استاد ...
ما را در سایت یاد استاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golemolao بازدید : 262 تاريخ : سه شنبه 18 دی 1397 ساعت: 13:52